بسم رب فاطمه سلام اله علیها
به سال 1333 ه.ش در روستاي «دره گرگ» از توابع شهرستان بروجرد، در خانهاي محقر اما مصفا به عشق و نور الهي و ولايت اهل بيت عصمت و طهارت (ع) پا به عرصه وجود گذاشت و از زمان نوزادي كه آواي حق (اذان و اقامه) در گوشش طنين افكنده بود، خود را براي مبارزه و جهاد با دشمنان خدا آماده كرد. پدر و مادرش كه انسان هاي مومن و زحمتكش بودند، درتربيت وي سعي و تلاش وافري داشتند. در شش سالگي پدر بزرگوار خود را از دست داد و مادرش با همه مشكلات و سختيهايي كه وجود داشت، تمامي هم و غم خود را براي تربيت وي به كار بست. محمد در هفت سالگي وارد مدرسه شد اما به دليل شرايط مادي خانواده، تحصيل در كلاس هاي شبانه توام با كار و تلاش روزانه را انتخاب كرد و خانواده را در تامين زندگي شرافتمندانه، مدد رساند. در سن هفده سالگي به رسم و سنت پيامبر (ص) با خانوادهاي متدين و معتقد به اسلام وصلت كرد و با اين كار، سنت الهي را تداوم بخشيد. در سوريه و لبنان با شهيداني چون شهيد چمران و شهيد محمد منتظري آشنا شد و در كنار فراگيري مسائل نظامي، از خلق و خوي پسنديده و اخلاق وارسته و انقلابي اين شهيدان نيز بهرههاي وافري برد و همين اخلاص و عشق به اسلام بود كه او را در چنين محيطهايي بدون تاثيرپذيري از جريانات چپي و التقاطي حفظ كرد. شهيد بروجردي براي حركت و مبارزه خود به دنبال اخذ حجيت شرعي بود و هرگونه حركت مسلحانه و بدون نظر ولي امر مسلمين را جايز نميدانست. او در آن روزگار كه عوامل منافقين در زندان، عناصر خط امام را با تعابيري از قبيل فتوائي زير سئوال ميبردند، اظهار ميداشت: «بدون هيچ ابائي، ما فتوائي و مقلد هستيم. خودمان كه مجتهد نيستيم.»
شهيد بروجردي در رابطه با اكثر اين حركت هاي انقلابي، مسئوليت شناسايي، جمعآوري اطلاعات و طرحريزي عمليات را به عهده داشت و در آخرين عمليات از ناحيه پا مجروح گرديد.نيروي ايمان و تعهد شهيد بروجردي و علاقه قلبي او به انقلاب اسلامي و ارزش هاي متعالي آن باعث شده بود كه در سنگر زهد و تقوي و خدمت خالصانه از تمامي همرزمانش پيشتازتز باشد.
شهيد بروجردي يك نظامي بود، ولي بشدت عاطفي و فرهنگي بود. سعي ميكرد كه به وسيله برخوردها و بحث هاي اعتقادي و سياسي، افراد را با عقايد و ديدگاه هاي انقلابي و اسلامي آشنا كند و اين كار در كردستان كارايي خوبي داشت. با مردمداري و قلب مهربان خود چنان در دل نيروهاي سپاهي و بسيجي و مردم كردستان نفوذ كرده بود كه هرچند ماموريت ها طولاني ميشد، نيروها احساس خستگي نميكردند. در زندگي شهيد بروجردي آثار رفاه طلبي و گرايش به ماديات مشاهده نميشد و در سختترين شرايط با كمترين امكانات به خدمت مشغول بود و همواره خود را مديون انقلاب و امام ميدانست. در مجموع، آگاهي سياسي و ديني او، مهارت هاي نظامي و عشق و ارادتش به انقلاب از او فردي ساخته بود كه خود را همواره در خدمت به نظام مقدس اسلامي ميديد و در اين راه هيچگاه احساس خستگي نكرد. بروجردي را همه ميشناسند و خوب ميدانند كه او به واقع منجي كردستان بود و حضورش در آن خطه، دل هر دشمني را ميلرزاند.
محمد با فعاليت هاي مخلصانهاي همه را مجذوب خود كرده بود. خبر شهادتش، تمامي رزمندگان مستقر در منطقه را آنچنان منقلب كرد كه گويي پدر خويش را از دست دادهاند. تاريخ اول خرداد 1362 در حالي كه با عدهاي ديگر از همرزمانش در مسير جاده مهاباد، نقده حركت ميكردند بر اثر انفجار مين به آرزوي ديرينهاش (كه سال ها در نمازها و نيايش هاي نيمه شبش از درگاه خداوند ميطلبيد) رسيده و به فوز عظيم شهادت نايل شد. يكي از افرادي كه در صحنه شهادتش حضور داشت ميگويد: «پس از انفجار وقتي من بالاي سر او رسيدم مانند هميشه تبسم بر لبانش نقش بسته بود و من احساس كردم كه او كلام مولايش را تكرار ميكند. «فُزتُ وَ رَبّ الكَعبَه».
دعایمان کنید
یازهرای مرضیه سلام اله علیها